هر گاه دسته ای از فراهم آوران یک دسته نیاز خاص در بازاری، دست به رقابتی مداوم و سازنده بزنند، آنچه در طول زمان از حضور ایشان بر جای می ماند، بهبود مستمر کیفیت و پیامدهای دیگر آن – همانند کاهش قیمت، تنوع خدمات و غیره – خواهد بود و بی گمان برنده اصلی چنین پیکار نفسگیری، کسی جز سرویس گیرنده نیست؛ هر چند موهبتی مانند ایجاد مزیت رقابتی برای سرویس دهندگان را نیز به همراه دارد. در چنین شرایط رقابتی، شاید کمترین نیاز به نظارت های حاکمیتی و رگولاتوری باشد؛ چرا که نفس رقابت سالم در جامعه ای آگاه، خود بهترین تنظیم کننده بازار است. شاید به همین سبب است که اغلب بازارهای انحصاری مولد محصولاتی فاقد کیفیت هستند که به محض رفع شرایط انحصار، فرجام ناخوشی در انتظار تولید کننده خواهد بود.

از منظر چارچوب های مدرن و بهروش های ارایه خدمات فناوری اطلاعات، هدف غایی چرخه حیات هر خدمتی، ایجاد ارزش است و تنها زمانی برآورده سازی نیازی توام با ارزش ارزیابی می شود که این عمل با ایجاد «کیفیت» باشد. اما کیفیت همچون بسیاری دیگر از مفاهیم عام زندگی، تعبیری متفاوت – به عدد مخاطبان سرویس – دارد؛ چرا که اساسا مقوله کیفیت، بیشتر حسی و غیرکمی است و اندازه گیری، مقایسه و پایش میزان آن، منوط به نگاشت در فضای کمیت های قابل درک است. در بسیاری از موارد، کیفیت تجسمی ذهنی و احساسی در تصور سرویس گیرنده است، تا جایی که تمایلات، مصلحت و حتی باورهای خود را بر اساس آن رقم می زند؛ تصمیمی که شاید مطابقتی – حداقل به روز شده – با واقعیت نداشته و عقلایی نیز نباشد. بسیاری از مردم و حتی فرهیختگان هنوز اعتقاد دارند که خدمت یا کالایی تولید شده در فلان کشور، دارای کیفیت مطلوبی است یا برعکس؛ حال آنکه نیک می دانیم یک مشخصه جغرافیایی و تعمیم آن به تمامی سرویس دهندگان یک قلمرو، نمی تواند ضامن تحقق کیفیت باشد و آنچه موجب توفیق مستمر و ماندگار محصولات و خدمات می شود، مراعات استانداردها و اصول مدیریتی حاکم بر شرایط تولید و ارایه است. اقداماتی نظیر تبعیت از متدولوژی های موفق، تست و تصدیق کیفی محصول، معماری و طراحی متناسب با هدف کسب و کار و داشتن درکی صحیح از زیرساخت و شرایط ارایه خدمات، تاثیر بسزایی در دستیابی به هدف آرمانی «کیفیت» دارند. پایبندی توام با استمرار بر این اقدامات و به روزرسانی روش ها و فرایندهای تضمین کننده، کیفیت را به بخشی ذاتی و جداناشدنی از خدمات یک سازمان تبدیل می کند و شاید به این سبب باشد که متفکری همچون ارسطو معتقد بود که کیفیت، یک عمل نیست، بلکه یک عادت است؛ عادتی که در اثر تکرار موفق عمل، در سازمان خدمت رسان، نهادینه می شود. شاید به نظر برسد که ایجاد این ارزش محوری در محصولات و خدمات، هزینه های قابل ملاحظه ای را به بنگاه های اقتصادی تحمیل کند، اما با نگاهی دوراندیشانه، نه تنها چنین سرمایه گذاری هوشمندانه ای اتلاف منابع مالی نیست، بلکه بقا و حتی حاشیه سود تضمین شده ای را به همراه خواهد داشت که یکی از ارزشمندترین دستاوردهای آن، اعتلای برند و حسن شهرتی است که در باور جامعه مخاطب نقش می بندد که متضمن جذب بازارهای آتی خواهد بود.